به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار به نقل از سايت بسيج مداحان، همزمان با روز نهم ذي الحجه و روز نيايش و دعا، منتخبي از شعرهاي سروده شده توسط شاعران آئيني علي اکبرلطيفيان، وحيد محمدي و حسن عليپور تقديم مخاطبان مي شود:
چون خدا طالب گدا شد باز در رحمت به روي ما شد باز
بنده شرمنده ي خدا شد باز او خريدار اشک ما شد باز
خبر آمد گناه مي بخشد کوه عصيان به کاه مي بخشد
روز الطاف کبريا، عرفه مژده ي بخشش و عطا، عرفه
روز مهماني خدا عرفه السّلام عليک يا عرفه
من از ماه توبه جا مانده بنده اي دور از خدا مانده
به سرم آمده بلا چه کنم؟ گشته ام سخت مبتلا چه کنم؟
به خودم کرده ام جفا چه کنم؟ نپذيري اگر مرا چه کنم؟
هيچ کس همچو من نمي خواهد عبد توبه شکن نمي خواهد
من زمين خورده ام مرا نزني عبد افسرده ام مرا نزني
در گنه مرده ام مرا نزني پي به خود برده ام مرا نزني
تو ببين عذر اشتباه مرا به روي من نزن گناه مرا
نشود تا که بنده ات رسوا خوب و بد را ز هم مساز جدا
دَرهم اين بار هم بخر ما را تو و رد کردن گدا حاشا
ورنه من از خجالت آب شوم مپسند پيش کَس خراب شوم
گر ندارم بها، نگهدارم گوشه ي اين سرا نگهدارم
تو بيا از خطا نگهدارم تا روم کربلا نگهدارم
بلکه روزي به کار تو آيم با شهادت کنار تو آيم
جبلُ الرحمة کوه عشق و صفاست عرفات از حضور تو زيباست
اي دل آرام خيمه ي تو کجاست وعده ي ما به روض? سقّاست
نرسيدم اگر به مهماني کن قبولم مرا به قرباني
کارواني که لاله ها دارد اي خدا عزم کربلا دارد
کوفه در سر چه نقشه ها دارد شهر مکر است و ماجرا دارد
گل زينب کجا، سُمِ مرکب اين همه غم کجا، دل زينب (1)
******************************
نام ما را ننويسيد، بخوانيد فقط
سر اين سفره گدا را بنشانيد فقط
آمدم در بزنم، در نزنم مي ميرم
من اگر در زدم اين بار نرانيد فقط
ميهمان منتظر ديدن صاحب خانه ست
چند لحظه بغل سفره بمانيد فقط
کم کنيد از سر من شرّ خودم را، يعني
فقط از دست گناهم برهانيد... فقط
حُرّم و چکمه سر شانه ام انداخته ام
مادرم را به عزايم ننشانيد فقط
صبح محشر به جهنم ببريدم اما
پيش انظار گنهکار نخوانيد فقط
پيش زهرا نگذاريد خجالت بکشيم
گوشه اي دامن ما را بتکانيد فقط
حقمان است ولي جان اباعبدالله
محضر فاطمه ما را نکشانيد فقط
سمت آتش ببري يا نبري خود داني
من دلم سوخته، گفتم که بدانيد فقط
گر بنا نيست ببخشيد، نبخشيد اما
دست ما را به محرم برسانيد فقط (2)
******************************
خداي خوب و مهربون خالق هفت تا آسمون
به کام بنده هات بازم مزّه ي عفو رو بچشون
اي بهترين يار و پناه با کوله باري از گناه
به صد اميد اومدم فقط يه گوشه ي نگاه
تو اين زمون بي وفا فقط مي ترسم اي خدا
با اين همه مهربونيت بگي برو ديگه نيا
نشه تو هم رهام کني از تو خوبات جدام کني
نمي دونم مي شه خدا يه بار ديگه صدام کني
به دنيا وابسته شدم به اين زمين بسته شدم
اين همه معصيت خدا خودم ديگه خسته شدم
جوونيمو دادم برا عشقاي پر رنگ و ريا
حاصلشم فقط شده شباي بي حال دعا
مي گم با اشک و زمزمه تو رو به حق فاطمه
بقلب زينب الصبور به دست شاه علقمه
تو رو به حق اين شبا تو رو جون امام رضا
به حق صاحب الزمان بندتو باز ببخش خدا (3)
1/حسن عليپور
2/ علي اکبر لطيفي
3/ وحيد محمدي